فراتر از زندگی...!

یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد...

فراتر از زندگی...!

یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد...

ّبارانی غریبانه . . .






کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری



سوارانی که در راهند میگویند می باری

تو را چون لحظه های آفتابی دوستت دارم

مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری

مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی

مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری

زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند

و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری

هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد

عطش دارم بگو: کی بر دلم یک ریز می باری....
نظرات 4 + ارسال نظر
رضا جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:29 ب.ظ

مرسی فرید جون عالی بود خدا کنه دیگه بعد انتخابات سرعته اینترنتم خوب شه بتونم بیام بیشتر فعالیت کنم.

فرید جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ

قربونت رضا جون
واقعا عجیبه که چرا سرعت پایین نیومده!!!!!!!!

نازنین جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

سلام
اولین نفر خارجی تون بودم دیگه نه؟؟؟
شعر قشنگی بود...

با اجازه لینک شدید...

سلام
آره شما بودی
خواهش میکنم
مرسی که اومدین...
الان منم لینکتون میکنم

نازنین جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

سلام
اولین نفر خارجی تون بودم دیگه نه؟؟؟
شعر قشنگی بود...

با اجازه لینک شدید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد