در دو چشمش گناه می خندید بر رخـش نور مـاه می خـنـدید
بر گــــذر گـاه آن لبـان خـــموش شعله ای بی پناه می خنـدید
شـرمـناک و پــر از نـیازی گنـگ با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت: باید از عشق حاصلی برداشت
سایه ای روی سایه ای خم شد در نهنگاه راز پرور شب
نفـسی روی گــونـه ای لـغزیــد بوسه ای شعله زد میان دو لب
"فروغ فرخزاد"
چه پستا میذارن مردم

ایول موزیک خوبه مسه خودم تو هم خوش سلیقه ای